هوشمندیهای رفتاری حشرات (بخش هشتم)
تاريخ خبر: یکشنبه 12 آبان 1398- 5 ربیع الاول 1441ـ 3 نوامبر 2019ـ شماره 27416 هوشمندي هاي رفتاري حشرات
بخش هشتم – دكتر محمدحسن ابريشمى
|
«عليبن عبدالواسع کاميلاهيجي» در کتابي با عنوان «خواص الحيوان» (تأليف 1033) که ظاهراً به منابع زيادي دسترسي داشته بر اساس نگارشها و نيز باورهاي پيشينيان، مطالب زيادي دربارة انواع جانداران فراهم آورده است. شادروان حسينعلي باستاني راد طي يادداشتي در تاريخ اول دي ماه 1324 به شرحي در معرفي علي کاميلاهيجي نوشته و زوايايي از دوران زندگي و چگونگي قتل اين نويسندة گمنام را آشکار کرده است.[1] کاميلاهيجي ذيل عنوان «مورچه» مطالب زيادي نقل کرده و برخي را با استدلال رد کرده است: «جمعي از حکما برآنند که مورچه را به علت تنگي حلق و باريکي ميان، قدرت خوردن چيزي نيست و آنچه از روي حرص به خانه و لانه خود ميبرد از رايحة آن منتفع و محظوظ ميگردد و جماعت ديگر را اعتقاد آن است که فرقة قدما جهت اغراق قِلَّتِ اَکل [کم خوردن]آن گفتهاند و الا به محض رايحه تعيّش امکان ندارد، و در چيزهايي که مورچه در آن رفته باشد اثر خورده و کم شدن مادة اصل ظاهر ميشود».[2] به نوشتة همو: «مور، از غايت کياست، در تمام تابستان خوراک به لانه برده جهت اوقات عسرت و برودت ذخيره ميکند. ساير حبوب را که در زيرزمين ميبرد ميشکند و دو نصف ميکند تا از جذب رطوبت زمين سبز نشود و نمو نکند و تخم «گشنيز» را به چاربخش ميکند چرا که اگر به دو نصف کند هر نصفش سبز ميشود… در باب حدس [ادراک] «مور» سخنان بسيار است. از جمله گويند: حکيمياز روي امتحان، حلقهاي آهني را به آتش گرم کرده بر زمين انداخت و موري را در آن ميان افکند. مور، از غايت درک و شعور دانست که ابعد [دورترين] امکنه [جايها] از محيط، مرکز است و در حاق [ميان] وسط اقامت کرد… و کم جانوري را قدرت حمل ونقل مساوي [وزن]خود است الا «مورچه» را که به وزن صد چندان جثة خود را از مسافت دور و دراز به خانه ميبرند. و حکما «جرثقيل» را از حملونقل مورچه استنباط کردهاند و بعضي مباني بر آن الحاق و اضافه نموده … اگر مورچه به خوردني رسد که ابناي جنس او از آن اطلاع ندارند اول رفته ياران خود را خبردار سازد؛ و نوشتهاند که «مورچه» را «نر»، مادگي نميباشد، و چيزي که مشهور به «بيضة النمل [تخم مورچه]» است، و مورچه از آن برميآيد از تعفن خاک وجود ميگيرد، و آن بيضة مورچه نيست، و چون تواند بود که هر يکي از آن بيضهها دو چندان و سه چندان مورچهاي است… و هرگاه «مور» پر برآرد علامت هلاک آن است، چرا که به طيران درآمده صيد گنجشک و عنکبوت و امثال آن خواهد شد، چنان که گفتهاند: «لم يرد الله بالنملة صلاحاً / حين انبتت له جناحاً»؛ شعر: «مور همان به که نباشد پرش / تا ندهد باد پَرِ او سرش».» [3] محمود يوسف نوري، در «مفاتيح الارزاق» (تأليف قرن 13) شرح مفصلي دربارة مورچه و حالات و رفتارهاي اين حشره و نيز باورها دربارة «دفع موران» و «افسون موران» و «تعبير» ديدن مورچه در خواب، نقل کرده که برخي مبتني بر مطالب مندرج در منابع و متون کهن فارسي و عربي است. از باب نمونه، نکاتي از يک متن عربي ذيل عنوان «حالات مورچه» نقل کرده که ترجمة فارسي بخش کوتاهي از جملات آن متن است: «مورچه در طلب روزي بسيار حيلهگر و چارهانديشي است… از شگفتيها اين است که مورچهدهي در زيرزمين بنا ميکند و در آن براي خود خانهها و راهروها ميسازد و سراسر اين طبقات پر از دانههاي غلات و ذخاير زمستاني است».[4] به نوشتة همو: ««مورچه» از «حلتيت» که «انغوزه» است ميگريزد.»[5][1]. عليبن عبدالواسع کاميلاهيجي، خواص الحيوان ، به کوشش ميرهاشم محدّث، تهران، انتشارات سفير اردهال، 1393، ص 20، پيشگفتار، ظاهراً مرحوم باستانيراد، قصد تصحيح و چاپ اين متن را داشته، يا احتمالاً اين کار را انجام داده اما اجل مهلت نداده است. چرا که يادداشت موصوف را براي مقدمة آن نوشته، چون يادآور ميشود که: «… اميدوار چنانم که باز معلومات بيشتري در اين باب تحصيل و بر اين مقدمه بيفزايم». [2]. کاميلاهيجي، خواص الحيوان، ص 294. [3].همو، همان کتاب، ص 295-297 به اختصار. [4]. محمديوسف نوري، مفاتيح الارزاق، به کوشش هوشنگ ساعدلو، ج 3، ص 336، 337، متن و حاشيه. [5]. همو، همان کتاب، ص 344. |
آخرین دیدگاهها