هوشمندیهای رفتاری حشرات (بخش یازدهم)
تاريخ خبر: یکشنبه 3 آذر 1398- 26 ربیع الاول 1441ـ 24 نوامبر 2019ـ شماره 27432
هوشمندي رفتاري حشرات
دكتر محمدحسن ابريشمى – بخش يازدهم
|
دو نکته در مطالب لاروس، به شرح مزبور: نخست تخمريزي ملخ در خاک خشک و خروج حشره از تخم (تفريخ) پس از بارندگي ممتد؛ دوم، دور کردن يا فراري دادن گروههاي عظيم ملخهاي بالدار با ايجاد سروصداي ممتد و شديد. ايرانيان در ادوار کهن به هر دو مورد مزبور به تجربه پي برده و برخي دانشمندان قديم در آثار مکتوب فارسي خود به آن اشاره کردهاند که در ادامه نمونههايي نقل کرده است. اما در مورد دوم، جاي تخمگذاري ملخ در زمين سخت و بيرون آمدن حشره از تخم به هنگامي که هوا خوب و مناسب باشد، دانشمندان ايراني قديم از آن سخن گفتهاند. از باب نمونه شهمردان بن ابيالخير رازي، در سال 488، ضمن معرفي «ملخ»، افزون بر گزينش زمين سخت (خاره) براي تخمريزي و خروج کرم به هنگام اعتدال و خوشي هوا، به رفتار هماهنگ و حرکت گروهي ملخهاي خُرد، در جهت رسيدن به مقصد خاص و چگونگي گذشتن از رودخانه، اشاره کرده است: ملخ. چون چرا کرده باشند، و شکم از تخم پرگردانيده، جايگاهي طلبند سخت، که کلنگ بر آن کار نکند الابه دشخواري، و به پاي جاي باز کنند، و دنبال درونشانند و زمينخاره بدو نرم شود چون موم، و تخم در او نهد. آنگاه دور شود، و به خاک بپوشاند و يک چندي ماند. پس چون سال ديگر درآيد، و روزگار خوش شود، از آن تخم جُمندة خُرد پديد آيد و بر روي زمين بروند و گياه همي خورند. آنگاه پربرآرند و بپرند، و برگ درختان خورند، چنان که سال اول ملخ را دو دست باشد و دو پاي مانند ارَّه و اعتماد بر اين دارد [چون هنوز پر بر نياورده ]. ملخ خُرد از صحرا خواهد که به آباداني آيد، و رود آب در پيش باشد، يکديگر را پل سازند و در هم آويزند و بر پهناي آب [رود]بگذرند…[1] عبدالهادي مراغي در منافع حَيَوان (تأليف قرن هفتم)، همة مطالب مزبور را عيناً با اندکي تفاوت، بيذکر مأخذ آن ( نزهتنامة علائي) يا مؤلف آن (شهمردان بن ابيالخير)، در ذيل عنوان «القول في ذکر الجَرّاد ]: ملخ [و خواصه و منافعه»، نقل کرده از آن جمله است: «چون ملخ چَرا کرده باشد و شکم به تخم پرگردانيده، جايگاهي سخت، که کلنگ بر آن به دشخواري کار کند… يکديگر را پل سازند و در هم آويزند و در پهناي آب گذر کنند».[2] در يکي از متون کهن فارسي از خصوصيت رفتاري ديگر اين حشره سخن رفته است: «ملخ چون بيمار شود طلب يتوع ]گياه شيردار، چون «مازريون» و «ماهودانه»[کند، چون بخورد بِه شود».[3] محمدبن محمود طوسي در معرفي «ملخ»، از جمله به خرابيهاي عظيم آن اشاره ميکند: «ملخ» را «جراد» گويند و آن را سمّي و زخمي نَبوَد، ليکن غلبه دارد که شهرها ويران کند. چون بيايد کشتها و برگ درختها خورد و درخت را خشک کند.[4] يکي از مهمترين آفات سهمگين کشتزارها و باغستانها، از قديمترين ايام تا عصر حاضر، همواره ملخ بوده است. ميليونها از اين حشرة مخرِّب با پرواز جمعي و پيمودن مسافتهاي طولاني، در مناطق سرسبز و آباد فرود ميآيند و برگ و بار درختان و کشتنيها را ميخورند و زمين خالي را ميگذارند. به دنبال آن، تودههاي عظيم ملخ به پرواز درميآيند و فراز آسمان، همچون ابري سياه، به حرکت ادامه ميدهند، تا به منطقهاي آباد برسند و بنشينند و تخريب را تجديد کنند. محمدبن محمود زنگي بخاري، همانسان که در مبحث پيشين اشاره شد، از قول شاه زنبوران عسل، مطالبي دربارة «مورچه» و نيز «ملخ» نقل کرده، از آن جمله دربارة ملخ است: [سخنان امير نحل دربارة ملخ]: اگر آدميان از حال «ملخ» انديشه کنند و ببينند که در ايام ربيع [بهار] که فربه ميشوند چگونه زمين ميطلبند و چگونه بدانجا فرود ميآيند به پاي و «مخلب [چنگ] » حفر ميکنند. و دُم در آنجا در ميکنند و بيضه مينهند و دفن ميکنند، و طيران ]پرواز[ميکنند و مدتي ميزيند، و بعد از آن، از گرما يا سرما ميميرند و يا مرغان ايشان را ميخورند. چون سال ديگر ميآيد و به اعتدال ربيع جهان خوش ميشود از آن تخمهاي مدفون همچون «دبيب [حشرات بسيار ريز] در نَشو و نما ميآيند و بر روي زمين روان ميشوند و گياه ميخورند، تا بزرگتر ميشوند و پر و بال بر ميآرند و همچو سال اول فربه ميشوند، و اين «داب [عادت]» ايشان است، بتقدير الله العزيز العليم.[5] [1].عبدالهادي مراغي، همان کتاب، ص 178، 179. |
آخرین دیدگاهها